لکان از جمله بزرگترین متفکرین قرن بیستم است که نه تنها به تبعیت از فروید روانکاوی را همچنان بر اساس یافته های علوم جدید مورد پرسش قرار داد بلکه افق های کاملا نوینی در زمینه فلسفه، اخلاق، سیاست، زبان و انسان شناسی باز نمود. خواننده ایرانی بیشتر با لکان فیلسوف آشنایی دارد تا با روانکاوی و تجربه عملی او در زمینه نفسانیات.
این وضع ناشی از این امر است که اغلب قریب به اتفاق مترجمینی که به لکان پرداخته اند بیشتر به متون انگلیسی دسترسی داشته اند. چرا که استقبالی که از لکان در کشورهایی همچون آمریکا صورت گرفته غالبا بر لکان فیلسوف متمرکز بوده است تا بر تجارب و یافته های عملی او در روانکاوی.
در کتاب حاضر - که مجموعه مقالاتی است ساده و منسجم در باب منطق و توپولژی لکان - این دو وجهه نظر عملی و نظری بطور قابل ملاحظه ای با یکدیگر تلفیق یافته اند. جهت اصلی این است که بخصوص هندسه موضعی (توپولژی) لکان به نحوی است که نه تنها مفاهیم روانکاوی را جدیت علمی بیشتری می بخشد بلکه آنها را به شیوه ای بس صائب تر و قاطع تر در می آورد که در خور هرگونه پرسشی راستین و مستمر در باب ماهیت آدمی است.